میراث آریا: با قرارگرفتن در آستانه برگزاری دومین جشنواره ملی میراث فرهنگی، به عنوان رویدادی تاثیرگذار و مهم در حوزه گردشگری و میراث فرهنگی در جهت معرفی گنجینه ارزشمند میراث ملی کشور و افزایش مشارکت مردم در حفاظت از این ثروت های تاریخی و فرهنگی با مصطفی مهربان، کارگردان و مدرس سینما که با اثر «تی یَره» در اولین دوره این جشنواره شرکت کرده و دیپلم افتخار بهترین فیلم بخش فیلم کوتاه و نیمه بلند را دریافت کرد، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
با توجه به وجود جشنوارههای متنوع فرهنگی هنری و تنوع رسانهها، اهمیت این جشنواره را در چه می بینید؟
هیچ جشنواره ای جایگاه خودش را به درستی پیدا نمی کند تا زمانی که نقد پذیر نباشد. بی شک تنوع و تعدد جشنواره ها اهمیت چندانی ندارد، چه بسا که به نسبت کشورهای دیگر جشنواره های کمی داریم که آن هم اهمیت ندارد، چون جشنواره های هنری بی اعتبار در سطح جهانی بی شمار است. جشنواره به اعتبارش می بالد و این اعتبار از کیفیت برگزاری جشنواره، تداوم هر ساله و همراهی خیل عظیمی از هنرمندان میسر می شود. قطعا برگزاری جشنواره های نوظهوری چون جشنواره ملی چند رسانه ای میراث فرهنگی می تواند ابعاد مختلفی از فرهنگ را در قالب های مختلف به نمایش بگذارد.
جلب مشارکت مردم برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس و ملموس، با ابزارهای هنری و رسانهای، چگونه محقق می شود؟
تاریخ کهن این سرزمین، با قدمت چندین هزار ساله همواره حامل پیامی برای بشریت است، گنجینه های گران بهایی که در آن نهفته است، مملو از عناصر تاریخی ، میراث فرهنگی ملموس و ناملموس با ارزشی بوده و همچون آیینه ای از گذشتگان نسل به نسل، سینه به سینه مورد احترام قرار گرفته است، احترام به یک بنای باستانی ، یا یک زبان و فرهنگ فولکلوریک. جدا از تعصبات برای هر انسانی این احترام وجود دارد، چگونه که مثلا یک فرانسوی «جام مارلیک» این اثر کهن تاریخی را در موزه می بیند همان احساسی است که یک ایرانی دارد. یک غرور و نشاطی که با هر نژادی احساس می شود و زیباتر از آن سوالاتی است که پس از دیدن آن در ذهن مطرح می شود که خالق آن چه زمانی، با چه ابزاری، چه هنرمندانه و با چه با ظرافتی این اثر را خلق کرده است. قطعا هنرمند دوربین به دست و قلم به دست، با پرداخت به این میراث های فرهنگی ملموس و ناملموس با ابزارهای هنری مختلف به گونه ای هنرمندانه در حفاظت آن می کوشند. پس راه آن عرضه جهانی آثار با موضوعات میراث فرهنگی است تا به گونه ای این پیشینه غنی و پربار با معرفی حفظ گردد.
این جشنواره نوپا، هر سال به میزبانی یکی از استان ها برگزار میشود ، (پارسال یزد و امسال قزوین) نظرتان در این باره چیست؟
این جشنواره با برگزاری اولین دوره اش نشان داد که به گونه ای تلاش می کند تا بر اساس موضوعیت داشتن جشنواره به طور تخصصی عمل کند، ایده اولیه که هر سال در یک استان برگزار شود به طور کلی جالب توجه است. چه بسا که هر کدام از استان های کشور جذابیت های فرهنگی، چشم انداز های تاریخی بسیار ارزشمند دارند که در هر کدام از استان های کشور برگزار شود، قطعا بازتاب های متفاوتی خواهد داشت.
چرا توجه رسانهها به میراث فرهنگی و موضوعات مرتبط با آن، حائز اهمیت است ؟ برای توجه دادن بیشتر مردم به مسائل میراث فرهنگی، این جشنواره چه کمکی می تواند بکند؟
کتاب تاریخ همیشه برای دانش آموزان، درس شیرینی بوده و هست. شاید برای اینکه بدانند که گذشتگانشان چگونه و با چه ایدئولوژی زندگی کرده اند. شاید هم این ذات بشر است که هرگاه از تاریخ صحبت به میان می آوریم، برایشان جذابیت دارد. برخی رسانه ها هم خوب می دانند که مخاطبانشان جذب چه آثاری می شوند، آثاری که قطعا در آن از میراث ماندگاری صحبت می کند. فکر می کنم برای اینکه جشنواره ای به مردم نزدیک شود راه آن اهمیت دادن به تمام علایق هاست. در گذشته اکثر جشنواره های هنری کشور جدا از بخش آزاد تنها در ژانر جنگی پذیرش آثار داشتند. با توجه به اهمیت و تنوع قومیت های مختلف در ایران از فارس، آذری، بختیاری،کُرد، سیستانی، بلوچ، تالشی، لک، تاتی، عرب، ترکمن، گیلک، لُر، کولی، قشقایی، شاهسون و ...جای جشنواره هایی با موضوعات میراث فرهنگی، میراث ملموس و ناملموس و فرهنگ بومی و اقوام ایرانی خالی بود. چرا که همیشه فیلم های کوتاه با محوریت بومی در جشنواره های موضوعی جهانی می درخشیدند اما جشنواره ای با این موضوع در ایران نبود. امیدواریم این جشنواره با روشن سازی مسیرش در تداوم به راه خودش پویا تر ادامه دهد.
با توجه به مشارکت و حضور فعالان میراث فرهنگی و هنرمندان در این جشنواره و مخاطبانی که به جشنواره می آیند؛ کارگاههای آموزشی و نشستهای انتقال تجربه در این جشنواره چه اولویتهایی باید داشته باشد؟
برگزاری نشست ها، کارگاه های بخش های متنوع در حوزه های مختلف این جشنواره اگر تخصصی باشد قطعا مفید خواهد بود. علاوه بر جلسات تخصصی شاید برگزاری پیچینگ هم جالب باشد که بخشی با عنوان بودجه ساخت اثر بعدی مطرح باشد که هنرمندی از این طریق به معرفی طرح خود بپردازد. و داوری ها نیز در خلال کارگاه های جشنواره انجام شود. یا حتی بخش کارگاه از ایده تا ساخت یک اثر که در یک بازه زمانی جشنواره در کارگاه ها انجام گیرد. قطعا کارگاه ها بهتر است حالت اجرایی و عملی داشته باشد.
«مردمی بودن جشنواره» و تخصصی بودن برخی مفاهیم در آثار هنری راه یافته به این جشنواره ، منافاتی با هم دارند؟ مشارکت مردم و خانوادهها در بخشهای جنبی این جشنواره، چگونه میسر میشود؟
برگزاری جشنواره ای به این وسعت که در چندین بخش برگزار می شود، احتیاج به پژوهش گستردهای دارد. قطعا اکران و نمایش آثار و جلسات نقد و بررسی برخی آثار از ملزومات این جشنواره است که متاسفانه در جشنواره اول برای تمام آثار منتخب نمایش آن میسر نشد اما محیط جشنواره و فضای جشنواره به گونه ای خوب بود که هنرمندان علاقه مند به دیدن آثار هم می نشستند. در شب های جشنواره این امر مهم را رقم می زدیم و آثار همدیگر را می دیدیم و به تحلیل و نقد می پرداختیم. البته می دانم که بخش های متعددی وجود داشته و همین امر سبب می شد با تنوعی از آثار روبه رو شویم. یکی فیلم کوتاه داستانی اش را پخش می کرد، یکی مستند، یکی نماهنگ و دیگری درباره اثر رادیویی اش صحبت می کرد. جشنواره حریم امن هنرمند است.
کاری که باید در این جشنواره انجام شود، این است که تبلیغات و آگاهی رسانی های خوبی درخصوص برگزاری این رویداد برگزار شود. اگر این اتفاقات بیفتد و آثار با ارزشی در جشنواره حضور داشته باشند، مخاطب خودش به دیدن آثار علاقه مند می شود.
حسب تجربه و دانشی که دارید ، توصیه شما به برگزار کنندگان جشنواره چیست؟
جایگاه هنر و وسعتش کم کم درحال پذیرفته شدن است و همسو با آن، باید هر هنرمند منتقد را در تمام شاخه ها و مدیوم های مختلف رسانه هم بپذیریم که در همین جشنواره هم حضور داشتند و خواهند داشت. نکته اینجاست که این موضوع باید از جانب مسئولان، مدیران هنری کشور هم درک شود هنرمند واقعی به فعالیتش ادامه می دهد تا زمانی که نقدش درک شود. برخی از جشنواره ها که حامی مالی اثر هم هستند کارگردانان را در دوراهی قرار می دهند، مثلا تغییر پایان بندی یک فیلم کوتاه از سوی یک سازمان یا انجمن تهیه کننده که آفت این روزهاست که ذهن فیلمساز را اسیر به سانسور می کند. فراموش نکنیم هنرمند راه دورزدن را بلد است، می گوید خب من یک نسخه برای آن ها با این شکل پایان بندی می گذارم و یکی دیگر با آن پایان بندی به سلیقه خودم که به جشنواره های خارجی می فرستم.
بنابراین توصیه من به بانیان و حامیان جشنوارهها این است که برداشت خود را نسبت به هنرمند و آثارشان در وهله اول روشن بکنند، چرا که در جایگاه هنر معیار های خطکشی شده جواب نمیدهد. بپذیرند که هر نوع اثر انتقادی هم در جشنواره شان جای دارد. بماند که برخی دبیران جشنواره ها معتقدند که جشنواره ما همه نوع آثار را می پذیرد، فقط نمی دانم چرا پس از تمام شدن مهلت ارسال آثار این حرف تازه را می زنند! درمجموع این محدودیت ها، این سانسور ها، این تغییرات در آغاز میانه یا پایان بندی آثار تغییری در درک و جهان بینی فیلمساز ایجاد نمی کند. آن نسخه تغییر داده شده به اجبار تنها برای دریافت قسط آخر قرارداد است و به درد هیچ فستیوال جهانی نمی خورد، تنها یک نسخه ی خاک گرفته است که در کمد و آرشیو باقی می ماند و نسخه با سلیقه فیلمساز در فستیوال های جهانی می درخشد. سوال من این است چرا آن نسخه باب میل فیلمساز نباید در ایران مخاطبانشان را پیدا کند؟ چه بسا که فضای مجازی کاری کرده که آن نسخه، بعد از گذشت یک سال در سایت های مختلف قابل نمایش است. بله مخاطب خاص هم راه دور زدن را می شناسد. و به دنبال اصل اثر است.
انتهای پیام/
نظر شما